کد مطلب:1789 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:411

(23) شکر
شكر حالتی نفسانی است كه در نتیجه معرفتی خاص حاصل می شود و رفتاری خاص را موجب می گردد. معرفتی كه پدید آورنده این حالت نفسانی است، شناخت نعمت و نعمت دهنده و شناخت این حقیقت است كه این نعمت از سوی آن منعم عنایت شده است. شكر خداوند به این معناست كه بدانیم هر نعمتی كه به ما می رسد از سوی خداست و هر چیز دیگری كه واسطه رسیدن نعمت ها به ماست نیز به اراده خداوند واسطه رسیدن نعمت شده است. حالت روحی خاصی كه در اثر این معرفت حاصل می شود شكر نامیده می شود.





در این جا لازم است توضیحی درباره نعمت داده شود. از دیدگاه الهی هر چیز یا حالت یا حادثه ای كه بتوان از آن برای تقرب به خداوند استفاده كرد نعمت است. بنابراین نعمت بودن هر امری، وابسته به نحوه روبرو شدن ما با آن امر است، همسر، فرزند، قدرت، امكانات رفاهی، موفقیت های زندگی، حوادث ناگوار و هر امر دیگری در نظر فرد مؤمن، وسیله ای برای تقرب به خداوند، زیرا مؤمن هیچ یك از این امور را باعث غفلت قرار نمی دهد بلكه از آنها وسیله ای برای توجه، ذكر و اطاعت خداوند می سازد مؤمن در برخورد با مصیبت صبر می كند و به این وسیله رحمت خداوند و قرب او را برای خویش فراهم می نماید. پیامبر اكرم(ص) هر گاه با امری شادی آفرین مواجه می شدند می گفتند: الحمدللَّه علی هذه النعمة و چون با امر ناخوشایند و غمگین كننده روبرو می شدند می گفتند الحمداللَّه علی كل حال این روش پیامبر بزرگوار به ما نشان می دهد كه هر حادثه ای چه خوشایند و چه ناخوشایند می تواند وسیله نزدیك شدن به خداوند باشد؛ زیرا سپاسگزاری از پروردگار حاصلی جز نزدیكی به او ندارد.





پس از آن كه به نعمت و نعمت دهنده معرفت یافتیم، حالتی از خشنودی و شادمانی در درون خود حس خواهیم كرد، زیرا وقتی نعمتی به ما روی می آورد و ما را به نزدیكی بیشتر به خداوند قادر می سازد، می دانیم كه خداوند اراده نموده است كه این نعمت به ما برسد. هیچ شادمانی و رضایتی بالاتر از این نیست كه احساس كنیم خداوند قادر متعال با همه عظمتش به ما كه بنده ای ناچیز هستیم توجه نموده است و ما را شایسته عنایت خویش شمرده است. این شادمانی، زمانی الهی است كه از اطلاع بر عنایت خداوند ناشی شده باشد و مقرب بودن امر شادی آور باعث شادمانی ما شده باشد. بسیاری از نعمت های الهی می توانند موجب نزدیكی به پروردگار شوند و ما را شاد می كنند؛ ولی اگر منشأ این شادمانی لذت و منفعت مادی آنها باشد و با خرسندی ناشی از تقرب به خداوند همراه نباشد، الهی نیست و ارتباطی با شكر خداوند ندارد.





خرسندی حاصل از پیش آمدن نعمتی الهی، وقتی خرسندی حقیقی است كه به بهره برداری عملی از نعمت منجر شود و در عمل انسان آشكار گردد. بهره برداری عملی به سه شكل صورت می گیرد: اول آن كه فرد شاكر در قلب خود قصد كند به كمك نعمت خداوند اعمال خیر را انجام دهد و نعمت دهنده كه منعم را تحمید و تمجید كند و او را تعظیم نماید و سپاس گوید و به جمیع بندگان او احسان كند. دوم آن كه سپاس و تحمید و تمجید و تعظیم مقصود خویش را به زبان آورد و اعمالی همچون امر به معروف و نهی از منكر را انجام دهد. سوم آن كه از نعمت های الهی برای انجام طاعات و پرهیز از معاصی استفاده كند.





به هر یك از اشكال سه گانه بهره برداری شكرآمیز از نعمت های خداوند نیز شكر گفته می شود؛ همان طور كه به حالت روحی و نفسانی فرد به هنگام معرفت از نعمت و منعم حقیقی شكر گفته می شود.





وقتی معنای شكر و پی آمدهای آن را دانستیم، معنای مقابل آن را كفران است می توانیم بیان كنیم. كفران وقتی صورت می گیرد كه از نعمت بودن نعمت ها غافل باشیم و ندانیم كه این نعمت ها از سوی منعم حقیقی یعنی خداوند است. با آن كه از این كه نعمت های خداوند می توانند موجب قرب به او شوند شادمان نشویم و از منعم سپاسگزاری زبانی و عملی نكنیم و از آنها برای انجام طاعات و ترك معاصی بهره نگیریم.







عوامل زمینه ساز شكر

با توجه به تعریف شكر و پی آمدهای آن در قلب و زبان و جوارح انسان، می توان عوامل زمینه ساز شكر را به دو دسته كلی تقسیم كرد: دسته اول عوامل نظری و دسته دوم عوامل عمل ی هستند.





عوامل نظری مربوط به آگاهی انسان است. شناخت خداوند و این كه همه نعمت ها از اوست، مهم ترین زمینه ساز احساس شكر و سپاسگزاری نسبت به نعمت های الهی است. شناخت نعمت ها دومین عامل مربوط به آگاهی است كه زمینه شكر را پدید می آورد. سومین عامل زمینه ساز، عوامل یادآوری كننده و تذكر دهنده است. چه بسا انسان هایی كه به خداوند و نعمت های او آگاهند، ولی دچار غفلت می شوند و وسایط رسیدن نعمت را مستقل می پندارند. یادآوری فقر و ضعف خویشتن و دیگر مخلوقات و همچنین بازنگری در عملكرد خود و حوادث زندگی، این تذكر را می دهد كه بسیاری از حوادث زندگی می توانسته اند موجب تقرب انسان شوند؛ مشروط بر آن كه تفسیر درستی از آنها صورت گرفته باشد.





عوامل عملی نیز به دو گروه تقسیم می شوند: گروهی جنبه تربیتی و تحصیل ملكات زمینه ساز دارند و گروهی دیگر امكانات و شرایط خارجی ما هستند. گروه نخست ملكاتی همچون صبر و شكیبایی هستند. كسی كه نمی تواند در برابر مصائب صبور باشد و به زودی به شكایت از قضای پروردگار زبان می گشاید، هرگز نمی تواند رنج و زحمت اطاعت و عبادت خداوند را تحمل كند هرگز نمی تواند فرصت ها و امكانات فراهم آمده برای عبادت را قدر شناسد و با انجام طاعات و عبادات، شكر عملی این نعمت ها را به جای آورد. همین طور اگر كسی در برابر گناهان ضعیف باشد و ناشكیبایی كند پیش آمدن صحنه گناه برای او نعمت نیست زیرا او نمی تواند از این فرصت وسیله ای برای نزدیكی به خداوند بسازد.





گروه دوم امكانات و شرایطی است كه پیرامون ماست. امكانات و شرایطی همچون صحت بدن و ثروت و قدرت كسی كه نگرش درستی به جهان دارد و به این امكانات و شرایط همچون نعمت هایی گذرا می نگرد، مفید است زیرا او قادر است آنها را در جهت نزدیكی بیشتر به خداوند به كار گیرد.





اكنون كه عوامل زمینه ساز شكر را شناختیم می توانیم موانع سپاسگزاری از نعمت ها را این گونه معرفی كنیم: جهل نسبت به خداوند و نعمت های او غفلت از نعمت های الهی، نگرش نادرست به حوادث و امكانات و شرایط زندگی، نداشتن توان صبر و شكیبایی در برابر آلام و مسائب و صبر بر طاعات و معاصی.





یكی از عوامل بسیار شایع كه مانع شكرگزاری است، غفلت از نعمت هایی كه ما را فرا گرفته است از جمله نعمت هایی كه غفلت از آنها بسیار پیش می آید، نعمت هایی است كه همواره و در همه حال با ماست و اكثر مردم از آنان بهره مند هستند. نعمت هایی همچون هوا و آب تازمانی كه در اختیار ما هستند از آنها غافل می شویم و برای آنها سپاس نمی گوییم. سلامتی و اعضاء و جوارح سالم و طبیعی نیز، چون همیشه همراه و در اختیار انسان سالم هستند، از آنها غافل می شویم و شكر خداوند را به جای نمی آورد. یكی دیگر از عواملی كه انسان را غافل می كند و نعمت ها را از یاد او می برد، مقایسه خود با كسانی است كه نعمت هایی را در اختیار دارند كه او در اختیار ندارد. این مقایسه باعث می شود همواره در اندیشه نقایص و كمبودها باشیم در حالی كه روش درست اندیشه این است كه احتمال دهیم اولا در اختیار نداشتن برخی از نعمت ها ممكن است خود نعمتی باشد كه خداوند به ما ارزانی داشته است، زیرا شاید اگر آن نعمت در اختیار ما بود قادر به شكرگزاری عملی و زبانی آن نبودیم ثانیا به جای مقایسه خود با كسانی كه از نعمت های خاصی بهره مند هستند بهتر است دارایی های خود را به خاطر آوریم و خود را با كسانی كه از این نعمت ها محرومند مقایسه كنیم؛ آن گاه بر داشته های خود شاكر می شویم و قدر آنها را می دانیم.





امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:





و اكثر ان تنظر الی من فضلت علیه فان ذلك من ابواب الشكر؛ (205)





به كسی كه از او برتری، فراوان بنگر زیرا این كار دری به سوی سپاسگزاری است.







اقسام شكر

شكر نیز اقسامی دارد؛ گاهی با ستایش خداوند و گفتن الحمداللَّه تحقق می یابد، چنان كه امام صادق(ع) فرموده اند:





شكر كل نعمة و ان عظمت ان تحمداللَّه؛ (206)





سپاس هر نعمتی هر چقدر بزرگ باشد، ستایش خداوند است.





و نیز فرموده اند:





و تمام الشكر قول الرجل: الحمدللَّه رب العالمین (207)





شكر كامل، گفتن الحمداللَّه رب العالمین است.





گونه دیگر شكرگزاری دوری گزیدن از گناه است؛ چنان كه امام صادق(ع) فرموده اند:





شكر النعمة اجتناب المحارم (208)





حتی اگر خداوند بر نافرمانی خود بیم نداده بود مطمئناً واجب بود به شكرانه نعمت هایش نافرمانی نشود.





شكل دیگر شكرگزاری خداوند عبادت است. عبادت پروردگار آن گونه كه آزادگان انجام می دهند، به انگیزه سپاسگزاری از نعمت های اوست:





و ان قوما عبدواللَّه شكرا فتلك عبادة الاحرار؛ (209)





و گروهی خداوند را برای سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است.







آثار شكر

آثار شكر دو دسته است: دسته مربوط به روابط انسان با انسان های دیگر است و دسته ای به رابطه انسان و خداوند ارتباط دارد.





شكرگزاری از نعمت های خداوند، عادت و حالتی در نفس انسان پدید می آورد كه همواره می تواند نعمتی هایی را كه در اختیار او قرار می گیرد بشناسد و با شناخت نعمت ها، مجاری رسیدن آنها به خود را شناسایی كند. این ویژگی موجب می شود فرد مؤمن، سپاسگزاری از انسان هایی كه مجاری رسیدن خیری به او بوده اند را فراموش نكند و در هر سپاسگزاری دو نكته را در نظر آورد: اول آن كه سپاسگزاری از واسطه ها در واقع سپاسگزاری از خداست و دوم این كه همواره به اقتضای ایمان توحیدی خویش می داند كه واسطه ها همه به اراده خداوند مجرای رسیدن نعمت به او بوده اند





و از خود هیچ گونه استقلالی ندارند.





سپاسگزاری از انسان های دیگر وقتی با این دو آگاهی همراه باشد از شائبه دورویی پیراسته خواهد زیرا سپاسگزاری انسان مؤمن به انگیزه تملق و چاپلوسی نیست. انسان چاپلوس به انگیزه جلب نظر و كسب منافع بیشتر به بندگان خدا روی می آورد و آنها را می ستاید و سپاس می گوید؛ ولی انسان مؤمن برای بندگان هیچ قدرتی در افزودن و كاستن نعمت ها نمی شناسد و برای تلاش خود نیز استقلالی در جلب محبت و نظر دیگران قایل نیست. اثر اجتماعی دیگر عادت به سپاسگزاری آن است كه شكرگزاری از دیگران با انگیزه الهی، مشوق دیگران در كارهای خیر است و به گسترش فضای نیكوكاری در اجتماع كمك می كند.





دسته دوم از آثار شكرگزاری مربوط به رابطه انسان با خداست. شكرگزاری از خداوند توفیقی است كه به لطف خداوند نصیب انسان می شود و خود شكر دیگری را می طلبد. اگر انسان شاكر به این نعمت مضاعف آگاه باشد، محبت خدا در دلش افزون می شود و شكر دیگری می گوید و ذكر خدا در دل او زنده می ماند.





شكرگزاری موجب افزایش نعمت می شود و افزایش نعمت نیز شكری دیگر را اقتضا می كند و محبت خدا را در دل بنده استقرار بیشتری می بخشد، زیرا هر نعمت نشانه عنایت محبوب حقیقی به محب است و محب چون از عنایت محبوب با خبر شود بیشتر مشتاق او می گردد. خداوند تبارك و تعالی فرمود:





لئن شكرتم لا زیدنكم؛ (210)





اگر واقعا سپاسگزای كنید نعمت شما را افزون خواهم كرد.





پیامبر بزرگوار فرموده اند:





ما فتح اللَّه علی عبد باب الشكر فخزن عنه باب الزیادة؛ (211)





خداوند در سپاسگزاری را بر بنده ای نگشود كه در افزایش به رویش بسته شود.





امیرالمؤمنین(ع) نیز عباراتی نزدیك به همین حدیث را فرموده اند از جمله درنهج البلاغه آمده است:





من اعطی الشكر لم یحرم الزیاده؛ (212)





كسی كه سپاس عطا شد از افزایش محروم نمی ماند.





این اثر تكوینی، یعنی افزایش كه به اراده خداوند صورت می گیرد، اثر تربیتی بزرگی دارد كه همان افزایش محبت بنده به خداوند منعم است.





یكی از آثار شكرگزاری، تكمیل و استمرار نعمت است، و كفران یا كمی شكر، موجب ناقص ماندن و عدم استمرار نعمت است. امام علی فرموده اند:





اذا وصلت الیكم اطراف النعم فلا تنفروا اقصاها بقلة الشكر؛ (213)





چون طلیعه نعمت ها به شما رسید، با ناسپاسی دنباله آن را مبرید.





امام صادق(ع) فرموده اند:





اشكر من انعم علیك، و انعم علی من شكرك فانه لا زوال للنعماء اذا شكرت و لا بقاء اذا كفرت. الشكر زیادة فی النعم و امان من الغیر؛ (214)





هر كس بر تو انعام كرد، او را شكرگزار و بر هر كس كه تو را شكر گزارد انعام كن، زیرا نعمت ها را چون سپاس گویی زایل نمی شوند و چون كفران كنی باقی نمانند. شكر موجب افزایش نعمت ها و ایمنی از دگرگونی آنهاست.





این اثر نیز پی آمدی تربیتی دارد كه مشابه تأثیر تربیتی افزایش نعمت است یعنی موجب افزایش محبت بنده به پروردگار می شود.





یكی از آثار سپاسگزاری از خداوند، مصونیت از عذاب خداست. خداوند فرموده است:





و لئن كفرتم ان عذابی لشدید؛ (215)





و اگر ناسپاسی كنید، قطعا عذاب من سخت خواهد بود.





همچنین فرمود:





ما یفعل اللَّه بعذابكم ان شكرتم و آمنتم و كان اللَّه شاكراً علیماً؛ (216)





اگر سپاس گزارید و ایمان آورید خدا می خواهد با عذاب شما چه كند؟ خداوند همواره سپاس پذیر داناست.







سؤالات

1 - شكر كردن از خداوند یعنی چه؟





2 - نعمت چه معنی دارد؟





3 - چرا نعمت بودن چیزی بستگی به نحوه برخورد ما با آن دارد؟





4 - پیامبر در برخورد با امور شادی آفرین و یا ناخوشایند چه ذكری می فرمودند؟ از این برخورد پیامبر چه درسی می توان گرفت؟





5 - شكر و كفر را تعریف نمایید.





6 - كفران نعمت یعنی چه؟





7 - عوامل نظری و عملی شكر را بیان نمایید؟





8 - چرا كسی كه در برابر ناملایمات زندگی بی صبر است نمی تواند شاكر باشد؟





9 - موانع شكرگزاری را بیان نمایید.





10 - چرا گاهی انسان با مقایسه خود با صاحبان نعمت غافل از شكرگزاری می شود؟ راه درمان چیست؟





11 - چرا دوری گزیدن از گناه شكر نعمت است؟





12 - برخی از اقسام شكر را بیان كنید.





13 - وقتی گفته می شود: شكرگزاری از خدا، شكر دیگری را می طلبد یعنی چه و چرا؟





14 - چرا شكرگزاری موجب زیادی نعمت از طرف خدا می گردد؟







--------------------------------------------------------------------------------



پی نوشتها

205 -نهج البلاغه، نامه 69.





206 - جامع السعادات، ج 3، ص 236.





207 - همان.





208 - اصول كافی، ج 2، كتاب الایمان و الكفر، باب الشكر، حدیث 10.





209 -نهج البلاغه، كلمات قصار، 290.





210 - ابراهیم، 7.





211 - اصول كافی، ج 2، باب الشكر.





212 -نهج البلاغه، كلمات قصار، 135.





213 - همان، كلمات قصار، 13.





214 - جامع السعادات، ج 3، ص 241.





215 - ابراهیم، 7.





216 - نساء، 147.